قصه باف: بدیهی است که بسیاری از خانوادهها نمیتوانند از حوادث دنیا بیخبر بمانند؛ دایره جنگ تبعات بسیاری برای مردمان دور و نزدیک از جبهههای نبرد دارد از آثار سیاسی و اجتماعی تا سایه سنگین گرانی بر سفرهها. اما قصه امروز ما نه سفرههای خالی، بلکه رویای کودکانهای است که زیر سایه اخبار جنگ رنگ میبازد.
اضطراب؛ هدیه اخبار جنگ به کودکان
اخبار جنگ، رویای کودکان را چه رنگی میکند؟ چه باید کرد؟
«بینالمللی» یعنی چه؟ «ناتو» چیه؟ «سازمان ملل» کیه؟ «بحران» یعنی چه؟! اینها پرسشهایی است که با اخبار جنگ جدید روسیه و اوکراین در ذهن بسیاری از کودکان مطرح شده و بزرگان گاهی میمانند که چگونه باید مفاهیم «جنگ» و «کشتن» را برای بچههای خود توضیح دهند.
آیا باید کودکان از اخبار جنگ مطلع شوند؟ پاسخ به این پرسش بسیار روشن است و آن گونه که «علیرضا تبریزی» رواشناس کودکان میگوید: اخبار بزرگسالان باید از کودکان جدا باشد و در این بحثی وجود ندارد.
اما همواره فراهم کردن یک شرایط پاستوریزه و دور از اخبار خشونت برای والدین مهیا نیست و حتی در بسیاری موارد این اخبار تبدیل میشود به گفتوگوهای روزمره و عادی بزرگترها.
در نهایت هجوم این اخبار ذهن و زندگی کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد. چه تأثیری؟ تبریزی توضیح داد: نخستین چیزی که از اخبار جنگ وارد ذهن کودکان میشود، اضطراب است.هنگامی که یک جنگ را به صورت مشاهدهای تجربه میکنیم، اولین چیزی که با آن درگیر خواهیم شد اضطراب است؛ اضطراب از دست دادن. مثلا یک نفر کشته میشود و همین مشاهدات در بازیهای کودکان نیز مشاهده میشود؛ آنها شروع به تفنگ بازی میکنند و با آن یک نفر دیگر را میکشند.
این اضطراب به مرور وارد ذهن کودکان میشود این که نکُند من یا خانواده من کشته شوند؟! و همین اضطراب برای آنها تبعاتی خواهد داشت.
این روانشاس کودک میگوید به دلیل این که جامعه ایران به طور عملی خود جنگ را تجربه کرده است از این روی خود خانوادهها درگیر اضطراب جنگ هستند؛ یعنی بزرگترین مشکلی که ما با آن در عمل روبهرو هستیم، اضطراب خود والدین است. بچهها هم هنگامی که در معرض این اضطراب قرار میگیرند کار والدین بسیار دشوار میشود؛ چون از سویی خود خانوادهها اضطراب دارند و با درگیر شدن کودکان با اضطراب، در عمل مجموعهای از اضطرابها سیستم خانواده را تشکیل میدهند که میتواند آسیبهای فراوانی به تمام اعضا وارد سازد.
آموزش مشاهدهای خشونت
فارغ از اضطراب، آسیبهای دیگری به روان کودکان وارد میشود که تبریزی از آنها به عنوان «یادگیری مشاهدهای خشونت» نام میبرد و میگوید: هنگامی که کودک در تلویزیون شاهد عبور یک تانک از روی یک ماشین است، به صورت ناخودآگاه یاد گرفته و تلاش میکند تا آن را تکرار کند؛ یعنی مشاهده صحنههای خشونت آمیز باعث یادگیری مشاهدهای میشود و چه اکنون و چه در آینده امکان دارد همین خشونت را به صورت عملی ودر اشکال مختلف از خود بروز دهد.
به طور مثال هنگامی که شاهد فاجعه قتل خانوادگی اخیر در اهواز بودیم، ماجرا صرفا به عامل آن حادثه و مفهومی به نام «غیرت» باز نمیگردد؛ بلکه به چیزهایی مرتبط است که پیشتر از راه مشاهده آموخته است؛ چیزهایی از جنس کشتن و آسیب رساندن. به همین دلیل ما شاهد افزایش آمار نزاعهای خیابانی هستیم. این هم شاید دومین خروجی از تبعات شنیدن اخبار جنگ توسط کودکان و حتی والدین باشد.
گاهی بچهها با پرسشهایی در ارتباط با مفاهیم و ادبیات جنگ، والدین خود را به چالش میکشند پاسخ به آنها به ویژه در مواردی که مرتبط با موضوع «مرگ» و «کشتن» باشد، بسیار دشوار خواهد بود.
تبریزی درباره راهکارهای مواجهه با این مسائل توضیح میدهد: تشریح این موارد بستگی به نوع واژگان دارد؛ برخی کلمات دریافتی از اخبار و پرسش از آنها توسط کودکان، موجب افزایش اطلاعات عمومی کودکان میشود و شاید هم برای او مفید باشد مثلا سؤال درباره کلماتی مانند این که «بینالملل»، «ناتو» و «سازمان ملل» یعنی چه؟ توضیح درباره آنها منجر به افزایش اطلاعات عمومی کودکان میشود اما در برخی موارد مفاهیمی مانند «مرگ»، «کشتن» و واژگانی مترادف با آن مطرح میشود. در اینجا باید والدین در عمل مفهوم مرگ را برای کودکان توضیح دهند.
برای توضیح این مفهوم بستگی به سن بچهها باید از مفاهیم بسیار ساده مانند عُمر گیاه بهره ببریم. حتی به والدین توصیه میشود که در خانه دست کم یک لوبیا یا هر نوع دانهای را بکارند تا کودکان شاهد رشد و در نهایت خشک شدن آن باشند. این گونه میتوان مفهوم طول عمر و در نهایت مرگ را به کودکان توضیح داد، این که هر موجود زندهای یک طول عمر دارد که با از دست دادن آن میمیرد. حالا در همین فرایند میتوان واژگانی مانند «کشتن» را توضیح داد به این معنی که یک فرد چون کنترل خشم خود را نداشته، دست به این اقدام زده است.
کودکان را به چالش بکشید
تبریزی در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان آثار اخبار جنگ را بر کودکانی که در جریان آن قرار میگیرند، خنثی کرد یا کاهش داد؛ میگوید: خنثی شدن آثار اینها به کمک روشی است که از آن به عنوان «هوش هیجانی» یا مهارتهای زندگی با عنوان حل مسئله، یاد میشود. به طور مثال از کودکان خود سؤال کنیم اگر ۲ کشور یا ۲ نفر انسان وقتی با هم ناسازگار بودند و یا اگر دعوایشان شد باید چه کاری انجام دهند؟ یا این که اگر شما با دوستتان دعوایتان شد، چه کاری انجام میدهید؟
اگر دوستتان شما را بزند، چه کار میکنید؟ در این روش باید مهارت حل مسئله توسط کودکان را افزایش داد. متأسفانه قدرت حل مسائلی مانند جنگ و دعوا، توسط کودکان در کشور ما به شدت ضعیف است. معمولا والدین در گذشته به صورت رایج به کودکان خود یاد میدادند که در هنگام دعوا و کتک، واکنشهایی مانند؛ عمل متقابل، فرار و یا اطلاع به بزرگترها را انجام دهند.
اما هیچ گاه به بچهها آموزش تفکر و اندیشیدن برای یافتن بهترین راهکار بستگی به موضوع داده نشد. همواره ما به جای آنها فکر کرده و به آنها راهکار دادهایم.
تبریزی میگوید: میتوان در همین فرایند شنیدن اخبار، بچهها را وارد چالش و اندیشیدن به موضوع کرد که اگر شما بودید، چه کاری انجام میدادید؟ البته این چالش به فرض این است که کودکان به صورت ناخواسته درگیر اخبار جنگ شوند. نباید آنها به این باور برسند که در همه موارد باید جنگید و کشت؛ باید بیاموزند که راهکارهای بهتری هم وجود دارد.
جنگ و تبعات آن ادامه دارد؛ ترس، اضطراب، کشتن، از دست دادن، ترویج خشونت و ... امروز در روسیه و اوکراین و شاید فردا جنگافروز دیگری پنجه بر چهره صلح بکشد. اما آن چه مهم است حفاظت از روان کودکان و رویاهایشان است که نباید زیر سایه اخبار جنگ تیره و تار شود. شاید آینده سبزتر شود.
منبع: خبر آنلاین
اولین دیدگاه را شما ثبت کنید